دانلود داستان خواهر دوست داشتنی
نام رمان: خواهر دوست داشتنی
نویسنده: …
خلاصه:
تمام داستان ۲۴ ساعت می باشد در ۲۴ ساعت مجرم دستگیر می شود
و در ۲۴ ساعت عاشق میشوند.!
سخنی از نویسنده:
این رمان بر اساس فیلمی می باشد فیلم ۲۴ شهرت جهانی دارد
چند کشور جهان این فیلم را به همین نام اما با داستان های متفاوت درست کردن
و الان منم رمان را به همین نام نوشتم این داستان به کلی متفاوت است داستان عاشقانه که خودم ساختم از تصورات ذهنم.
نگاهش را از جمعیت روبه رویش گرفت سرش را به صندلی عقبش تکیه داد چشمانش را بست و اتفاقات ۲۴ ساعت قبل را مرور کرد مغزش فلش بک رفت همه این اتفاقات فقط در ۲۴ ساعت ??? باورش سخت بود
ساعت: ۱۲ AM
سرهنگ عکس را جلویش قرار داد
– سرهنگ : اردلان حضرتی یکی از رئیسان باند قاچاق انسان
فهمیده تحت تقیبه امشب ساعت دوازده میره ترکیه،
سرهنگ کلافه ادامه داد
– سرهنگ : نباید بزاریم از مرز رد بشه.
سرگرد جوان کنجکاوانه پرسید
+سرگرد : عملیات چیه عمو؟
– سر هنگ : عملیات ۲۴ ساعته ما فقط ۲۴ ساعت وقت داریم دستگیرش کنیم وگرنه از دست مون در رفته.
سرهنگ با ابروهایش اشاره ای به عکس کرد و گفت
– سرهنگ : ورق بعدی بزن.
سرگرد کاری که عمویش گفته بود را انجام داد نگای به سرهنگ انداخت تا حرف زند
– سرهنگ : خانومش خارجه طلاق گرفتن دوتا دختر داره پریچهر و پگاه باهاش زندگی نمیکنن ولی مطمعنم میتونیم از طریق یکی از اینا بهش برسیم ولی همونطور که گفتم فقط ۲۴ ساعت وقت داریم. + سرگرد : و من چی خدمتی میتونم انجام بدم عمو ؟
– سرهنگ : اصل کار رو تو انجام میدی آتش،
سرهنگ بی مقدمه ادامه داد
– سرهنگ : باید به یکی از این دوتا دخترش نزدیک بشی ۲۴ ساعت وقت داریم باید ادرس اردلان حضرتی رو به دست بیاریم.
+ آتش : من چطور میتونم برم به دخترش نزدیک بشم ؟ نمی تونم این کار رو انجام بدم.
منبع:romankade.com