دانلود رمان احساس آرام با لینک مستقیم

دانلود رمان عاشقانه دانلود رمان عاشقانه


دانلود رمان احساس آرام با لینک مستقیم

دانلود رمان احساس آرام pdf

دانلود رمان احساس آرام

  • نام رمان:احساس آرام
  • نویسنده:مستانه بانو
  • موضوع:خانودگی و اجتماعی
  • طراح:Lady Green
  • تعداد صفحات:۲۵۶

خلاصه:

رمان احساس آرام همینجا در همین نقطه دنیا میان درختان بهاری رفتی و امید دادی به آمدنت  و حالا من تنها درست در همان نقطه دنیا میان درختان خزان زده چشم به راه توام! آقا سعید همان‌طور که آب اضافی دستانش را می گرفت از دستشویی بیرون آمد و گفت:

 شیرین بابایی کجایی ؟!
شیرین سرش را از روی کتاب بلند کرد و رو به سمت در اتاقش با صدای بلندی که پدرش بشنود گفت:
من اینجام بابایی، تو اتاقم دارم درس می خونم.
آقا سعید راه آشپزخانه را در پیش گرفت و وقتی به در آشپزخانه رسید دوباره گفت:
 چقد درس می خونی بابایی؟ صبح تا شبم که تو کار خونه به مامانت کمک

نمی‌کنی تنبل خانم. حداقل بیا بابا یه کم تو رو ببینه.
شیرین می دانست مقاومت کردن در مقابل خواست پدر بی فایده است،

او تنها دختر خانواده ی فرهادی و برای همه عزیز بود.
کتابش را بست و از اتاقش بیرون رفت. از پله ها پایین آمد و یک راست

به سمت آشپزخانه رفت، پدرش پشت به در آشپزخانه روی صندلی

نشسته بود. آرام طوری که پدرش متوجه حضورش نشود رفت و از

پشت چشمان پدرش را گرفت. آقا سعید همان‌طور که روی دستان

دخترکش دست می‌کشید آنها را از روی چشمانش کنار زد و گفت:
این دستای عزیز دردونه ی باباست که نمی خواد چشمای بابا جایی رو ببینه ؟!
شیرین ب*و*سه ی آرامی روی گونه پدر نواخت و گفت:
ای وای بابایی، قربونتون برم. من غلط بکنم که نخوام چشماتون جایی رو ببینه؟
آقا سعید دست به کمر دخترش کشید و او را به سمت صندلی



ارسال دیدگاه جدید