دانلود رمان بازیگر عشق

دانلود رمان عاشقانه دانلود رمان عاشقانه


دانلود رمان بازیگر عشق

نام کتاب:‌ بازیگر عشق
نویسنده : anita.a
ژانر : عاشقانه ــ معمایی و اجتماعی
کتابخانه مجازی نودهشتیا
<<www.98iia.com>>
خلاصه‌ی رمان:
داستان درمورد دختری به اسم پارمیداست که چند سال پیش از کشور فراری شد.
و حالا وقتشه برگرده تا…
برگرده تا خیلی چیزها رو عوض کنه…
برگرده و سر از راز‌های خانواده‌اش دربیاره! رازی که…
پیشنهاد نودهشتیا
رمان چشمانی به رنگ دنیا | Donya7 کاربر انجمن نودهشتیا
رمان فرار عاشقانه | Z.t کاربر انجمن نودهشتیا

مقدمه:
من پارمیدام!
از جنس احساساتی ناب و خالص!
قانون بازی رو بلد نبودم و باختم.
اون احساسات من رو نادیده گرفت؛ ولی…
من ققنوس‌وار از زیر آوار این احساسات، قوی‌تر از قبل برگشتم!
دیگه از اون دختر بی‌دست و پایی که تو دنیای صورتی دخترانه‌اش بود و درگیر احساسات کودکانه، خبری نیست.
من این بار برگشتم تا ورق برگرده، این دفعه احساساتم قوی‌ان! واقعی‌ان و من برگشتم تا تو صحنه‌ی عشق، بازیگر نقش اول بشم!
آره من همینم…
همه خوب بشنون و از من بترسن! من می‌تونم با عشق، بازی کنم!
می‌تونم تظاهر کنم به نخواستن عشقم!
تظاهر به خیلی چیزها تا مثل طاووس با غرورم بدرخشم.
ولی غرور ارزش داره با عشق بازی کنم؟
تو دوراهی‌ام…
دوراهی تردید و عشق.
و من می‌تونم و انتخاب می‌کنم تا تو کدوم صحنه بدرخشم و نقش مکملم رو کی بازی کنه!
آره همینه، من بازیگر عشقم! ***

بعد از شیش سال تنهایی و مبارزه با عشق و غرور و از دست دادن حامی تو غربت، بالاخره وقتش بود برگردم. امروز قرار بود بعد از شیش سال دوباره پا تو خاکی بذارم که اون نامرد باعث شد ولش کنم. قدم تو شهری بذارم که برای اولین بار خیلی از احساسات رو تجربه کردم؛ آره امروز برمی‌گشتم ایران! برمی‌گشتم تا چیزی که چندسال پیش ول کردم رو صاحب بشم و برای احساسم بجنگم!
با آهنگی که از تلوزیون پخش می‌شد زمزمه می‌کردم و آماده می‌شدم. هر چند وقت یک بار هم لگدی می‌زدم به لباس‌هایی که زیر پام می‌اومد و اون‌ها رو به طرف دیگه‌ی اتاق شلوغم می‌فرستادم. فردا همین موقع من تو هواپیما به طرف گذشته و آینده‌ام پرواز می‌کردم. در اصل امروز آخرین روزم تو انگلیس بود بعد از شیش سال شبانه روزی درس خوندن و ندیدن خانواده‌ام فردا بر می‌گشتم. با تک زنگ شادی تلویزیون رو خاموش کردم و رفتم پایین.



ارسال دیدگاه جدید