دانلود رمان مشکین

دانلود رمان مشکین

نام رمان: مشکین

نویسنده: فریاد

ژانر : عاشقانه

تعداد صفحات : ۱۷۹

خلاصه رمان:

من نحس سیزده و تو هفت مقدس… من دلشکسته عالم و تو چینی بند زن قصه های مادربزرگ… ای عاشقانه ترین حس نفرت….به اندازه ای که از من متنفری….عاشقت هستم… داستان درباره دختری هفده ساله به نام مشکین هستش که در طبقه اجتماعی متوسط روبه پایین قرار داره و به دلیل روز تولدش که سیزده فروردین هست همه اونو نحس میدونن..و به خصوص بعضی اتفاقات این رو تایید میکنن برای بقیه…طی داستان مشکین عاشق کسی میشه که از مشکین و شخصیتش متنفر بوده و فکر میکنم داستان اشنایی دوباره دوتا اشنا باهم و سرگذشت مشکین میتوته براتون جالب باشه ..

بخشی از رمان:

-تو باید بمیری…تو باعث شدی که خواهر مثل دسته گل من بمیره
-تو نحسی میفهمی تو نحسی…دختر نحس…
با صدای جیغ بلندی از خواب پریدم…سرم هنوز گیج میرفت…هر شبم همین بود …از وقتی یادمما

ازت متنفریم …حق نداری بیای خونه ما ..مقصر تمام چیزها تویی…تو ..
میاد این کابوسارو با خودم داشتم…کابوس که نه …تکرار واقعیت بود…نبود؟..متوجه باریکه ای از

نور شدم که داشت داخل اتاقم رو روشن میکرد…در باز شد و فرید اومد داخل و نشست کنارم
…حرفی نداشت بزنه…گفتم که …عادت داشتیم به کابوسای من…فرید تنها کسی بود که توی کل
خانواده هیچ وقت به خودش اجازه نداده بود که فکر کنه من نحسم …منو گرفت تو بغلش و حرفی نزد…اونم دلش میسوخت برای من …اینو میتونستم از تو چشاش متوجه بشم ..بچه که نبودم .
نزدیکای هیفده سالم بود ….

-داداشی…
فرید:جانم مشکینم…بازم خواب دیدی فدات شم؟

دلم به حال بی کسی خودم سوخت …نمیدونم این چندمین شبی بود که از خدا طلب مرگ
میکردم …اخه خداجونم..انصافت کجا رفته قربونت برم ؟..کدوم دختریه که تمام خانوادش..ازش
بدشون میاد..کدوم دختریه که فقط بخاطر یه عدد که روز تولدشو نشون میده نحس شمرده بشه