دانلود رمان گرگ زاده

دانلود رمان عاشقانه دانلود رمان عاشقانه


دانلود رمان گرگ زاده

نام رمان : رمان گرگ زاده

به قلم : الناز دادخواه

حجم رمان : ۳٫۱۹ مگابایت پی دی اف , ۰٫۸۶ مگابایت نسخه ی اندروید

تعداد صفحات : ۲۴۰

گرگینه های سایه هم بعد از اون درگیری بزرگ بین خون آشام ها و سانتراها خیلی کم شدن. بیشترشون کشته شدن و اونایی که زنده موندن

هم فرار کردن.-نمی دونم. بابا چیز زیادی از گذشته بهم نمی گه. درواقع بهتره بگم هیچ چیزی از گذشته بهم نمی گه. فقط می دونم قبلا با یه

پیشنهاد ما

رمان زود گذشت | Fateme00 کاربر انجمن نودهشتیا

رمان خدای تاریکی | DARKNESS کاربر انجمن نودهشتیا

گله بوده که بعد از مرگ مامان ازشون جدا شده. چیز دیگه ای نمی دونم. ولی مطمئنم گرگینه های بیشتریهستن. شاید ماهم یه روز به گله های

دیگه سر بزنیم.پیتر سری تکون داد و دوباره نگاه حسرت بارش روی امیلی خیره موند که کنار جمعی از دخترها نشسته بود و آروم می خندید. ما

چاره ای جز تسلیم قوانین بودن نداشتیم و نمی تونستیم ماهیتمون رو در خطر قرار بدیم. هرگونه نزدیکی به انسان ها ممنوع بود چه فیزیکی چه

عاطفی. گرگینه هایی که با انسان ها ازدواج می کردن شانس به وجود اومدن فرزندهایی از نسل مارو کم می کردن. مخصوصا ما چهار نفر که

زاده شده از پدر و مادری گرگینه بودیم قوانین برامون سفت و سخت تر اجرا می شد چون خون ما خالص بود و باید این خالص بودن روبه نسل

های بعد انتقال می دادیم.کلاس بعدی کسل کننده تر از همیشه گذشت. موبایلمو بین کتاب گذاشته بودم و تمام مدت مشغول بازی بودم.

با صدای زنگ نفس راحتی کشیدم و گفتم:-از این کلاس متنفرم.-منم همین طور.-بریم سالن ناهار دارم از گشنگی می میرم.نیل و دین زودتر

از ما رسیده بودن و دور میز همیشگیمون جمع شده بودن. سینی غذامو رو میز گذاشتم و گفتم:-کلاسا چطور بود؟نیل پوفی کرد و گفت:-هیچی

کسل کننده. مکینز از اول تا آخر مشغول تیکه انداختن و کری خوندن بود.پوزخندی زدم و گفتم:-ناراحت نباش موقع تمرین انتخابی فوتبال

حالشو می گیریمدین صندلیشو جلوتر کشید و گفت:-برنامه داری؟-اوهوم. بد نیست یکم گوشمالیش بدیم. سر بازی بهترین موقعیته.

می خوام جوری حالشو بگیرم که دیگه به پروپای ما نپیچه



ارسال دیدگاه جدید