mehdi, نویسنده در تاپ رمان

دانلود رمان عاشقانه دانلود رمان عاشقانه


دانلود رمان همسایه های لجباز

با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم بدون اینکه ببینم کیه جواب دادم: ها؟چیه؟چکار داری؟چرا زنگ زدی؟کیییه؟حرف ب…… باصدای سوگل خفه شدم چنان دادی زد که گوشم جر خورد:نففففففسسس!!! _بلهههههه گوشمممم کرررر شددد _هنوز خوابی؟!پاشو مگه قرار نبود بریم نتیجه ازمونمو بگیریم!؟ مثه این ...

دانلود رمان دفترخاطرات آتش

خلاصه: چَشم دوخته بر دفتر خاطرات. اشک در چشمانش حلقه می زند. می خواند و می خندد و می گرید! نوشته هایش بوی درد می دهند؛ بوی گس مرگ! ورق می زند خاطرات تلخ زندگیِ آتش دوست داشتنی اش را او هنوز در خاطر دارد، ...

دانلود رمان ویلای متروکه

کلافه از خواب بیدار شدم، باید می رفتم دانشگاه؛ اه! اصلا حوصله نداشتم.. اما مجبور بودم که برم. اگه یه جلسه‌ ی دیگه غیبت می‌کردم حذف می شدم و من هم حوصله ‌ی غرغر های مامان و بابا رو نداشتم..! ...

دانلود رمان مثل هزاران زن دیگر

کمی از کیکش را خورد، در واقع مزه مزه کرد، پیدا بود علاقه ای به شیرینی جات ندارد، قهوه اش را جرعه جرعه سر کشید.نمی توانستم حس کنجکاوی و یا شاید بهتر است بگویم حس شیطنتم را کنترل کنم._ لادن جان ...

دانلود رمان گرگ زاده

نام رمان : رمان گرگ زاده به قلم : الناز دادخواه حجم رمان : ۳٫۱۹ مگابایت پی دی اف , ۰٫۸۶ مگابایت نسخه ی اندروید تعداد صفحات : ۲۴۰ گرگینه های سایه هم بعد از اون درگیری بزرگ بین خون آشام ها و سانتراها ...

دانلود رمان شهربازی

نام رمان : رمان شهربازی به قلم : aliium حجم رمان : ۴٫۹۱ مگابایت پی دی اف , ۱٫۴ مگابایت نسخه ی اندروید , گاهی برای سر به سر گذاشتنم مرا ریاضی صدا میزد, لبخند به لب جواب دادم._ سلام، مامان نیست رفته ...

دانلود رمان اگه بدونی

چی کار کنم. از زمین خودمو کندم و جلوی در حیاط خونشون نشستم. نمی تونستمبشینمو مامانمو نا امید ببینم نمیتونستم به مرگپدرم. عزیز ترین کسم فکر کنم. نه. هر جور شد باید رضایت بگیرم. تقریبا نیم ساعتی اونجا نشستم. اما این ...

دانلود رمان تیری در مسیر

حداقل دستمو شلتر بگیر الان میشکونیش.دستبند نداری؟ دستمو ول کرد و به عقب هلم داد:-.یدربومرس.هَااز فرصت استفاده کردم و عقبتر رفتم،مچ دستمو مالش دادم:-وحشی.دندوناشو به هم سایید:-گمشو تا وحشی بودنو نشونت ندادم .دزد بدبخت.دستمو پایین انداختم:- یه دزد از یه وحشی خیلی ...

دانلود رمان تقاص

کاش دیروز خواب به خواب میرفت یا سوار نمیشد ماشینی را که مقصدش شد به تاراج رفتن آبروی پدر و شکستن کمر مادر و شرمندگی برادر و بی آبرویی خودش._من باهات هیچ جا نمیام._از الان فقط ده دقیقه وقت داری خودتو ...

دانلود رمان سرزمین چشمانت

« مقدمه » گذر خواهی کرد مثل یک رعد سپید از میان صفحه های این سپهر مرده دل باز هم خواهی رفت مثل دیگر روز ها تو گذر خواهی کرد گر چه دانم اما منتظر خواهم ماند تا دوباره آیی رو به روی خورشید رو به رو با غربت روی یک صخره ...